۴ نتیجه برای الهی
عباس ثابت، حسین یدالهی خالص، سعید رازقی، محمد حسین شاکری زاده شیرازی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت عوامل مؤثر در ایجاد و توسعه عملکرد شغلی اعضای هیأت علمی در جهت انجام فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و درمانی بسیار مفید می باشد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل سازمانی و روانشناختی مؤثر بر توسعه و بهسازی عملکرد شغلی اعضای هیأت علمی انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات و دادهها، از نوع همبستگی است. جامعه آماری را اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل دادند که از بین آنها ۱۸۵ نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها، در این مطالعه پرسشنامه بود. دادهها با بهره گیری از نرم افزار Lisrel ۸,۸ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که اشتیاق شغلی، درگیری شغلی، آموزش، توسعه و حمایت مدیران، دارای تأثیر مستقیم و معنادار بر عملکرد شغلی اعضا هیأت علمی بود. در این میان بعد اشتیاق شغلی با ضریب مسیر ۰/۳۲ بیشترین تأثیر را بر عملکرد شغلی داشت و درگیری شغلی با ضریب مسیر ۰/۱۸ کمترین تأثیر را دارا بود.
نتیجه گیری: با توجه به تأیید تمامی فرضیههای موجود در این مطالعه، مدل مفهومی پژوهش حاضر، مدل مناسبی برای ایجاد و توسعه عملکرد شغلی در بین اعضای هیأت علمی است. مدیران دانشگاه علوم پزشکی با اتکا به این یافتهها، می توانند در جهت بهبود عملکرد شغلی اعضای هیأت علمی تصمیمات مناسبی را اتخاذ کنند.
مهدی کبیری نائینی، زینب الهی، ابوالفضل مقیمی اسفند آبادی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: همانطور که در بحران کرونا ملاحظه شد، در مواقعی همچون جنگ، بحرانهای طبیعی و یا بیماریهای اپیدمیک، شدت ورودی متقاضیان خدمات، تسهیلات درمانی را با مشکل ازدحام مواجه میکند. در این وضعیت با توجه به محدودیت ظرفیت سیستم، پدیده صف انتظار متقاضیان خدمت به وجود میآید و در برخی موارد عدم پذیرش و رد کردن مراجعان رخ میدهد. کاهش مدت زمان بستری بیماران از طریق ارتقاء بهرهوری عملکرد میتواند مسأله کمبود تختهای بیمارستانی را جبران کند. به منظور افزایش بهرهوری پرسنل و تجهیزات، نیاز به حذف بیکاریها و بهبود زمانبندی خدمات میباشد. یکی از راههای دستیابی به اهداف مذکور، بهینهسازی توزیع تخت بین بخشهاست. در پژوهش حاضر، در قالب یک مدل صف مارکوفی، با توجه به نرخ ورود مراجعان و نرخ خدمتدهی، تختهای موجود، به بخشهای مختلف بیمارستان تخصیص داده میشود تا حداکثر خدمتدهی و حداقل عدم پذیرش بیماران اتفاق افتد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، پژوهشی کاربردی است که در سال ۱۳۹۷ جهت توزیع بهینه تختها بین ۳ بخش بیمارستان شهید فقیهی شیراز انجام شد. مسأله پژوهش، در قالب یک مدل مارکوفی صف مدلسازی شد و با فرض ورود مراجعان بر طبق زنجیره مارکوف پیوسته، مقدار پارامترهای مدل شناسایی شد. مدل ریاضی حاصل، توسط نرم افزار GAMS ۲۴,۱.۳ حل گردید.
یافته ها: مدل پیشنهادی، منجر به بهبود در عملکرد بخشها از منظر کاهش زمان انتظار بیماران، و افزایش تعداد بیماران پذیرش شده گردید. مدل ارائه شده، عدم پذیرش بیماران را به میزان ۶/۸ درصد کاهش داد. با توجه به نرخ مراجعه بیماران به بخشها و نرخ خدمت دهی هر بخش، بر مبنای تحلیل حساسیت، تعداد تخت تخصیصی به هر یک از ۳ بخش بیمارستان تعیین شد.
نتیجه گیری: نظریه صف میتواند به عنوان ابزاری کاربردی برای تحلیل پدیدههای سیستم درمان و تعیین مشخصههای زمان انتظار، طول صف، ظرفیت سیستم و غیره عمل کند. تخصیص مناسب تختها بین بخشهای بیمارستان منجر به بهبود کارایی و کاهش عدم پذیرش بیماران میشود که این موضوع میتواند در مواقع بحرانی و ازدحام مراجعان و نیاز به افزایش امکانات، مؤثر واقع شود.
مهدی کبیری نائینی، محترم السادات حسینی، زینب الهی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر انگیزه کارکنان بر کمیت و کیفیت عملکرد آنها، لازم است متغیرهای تقویتکننده و تضعیفکننده انگیزه موردتوجه مدیران قرار گیرد. حمایت اجتماعی به معنی احساس پذیرفته شدن از سوی جامعه و ارج نهادن به خدمات کارکنان از سوی مردم میباشد که تأثیر بسزایی در کاهش تنشهای شغلی و ارتقاء انگیزه کارکنان دارد. استرس شغلی پدیدهای است که کارکنان در شرایط مواجهه با انتظارات فراتر از ظرفیت شناختهشده خود گرفتار آن میشوند که بهصورت تأثیرات فیزیولوژیک، روانشناختی و رفتاری بروز میکند. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر حمایت اجتماعی بر انگیزه کارکنان با نقش میانجی استرس شغلی در بخش سلامت و درمان یزد بود.
روش پژوهش: مطالعه حاضر بهصورت مقطعی در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ انجام گردید. جامعه آن را کارکنان بخش سلامت و درمان شهر یزد تشکیل دادند. حجم نمونه ۳۴۶ نفر با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید و روش نمونهگیری بهصورت تصادفی ساده انجام شد. دادههای موردنیاز بهوسیله ۳ پرسشنامه استاندارد: هاینس و همکاران، پری و کارناواق و همکاران جمعآوری شد. روایی همگرا، واگرا، محتوایی و ضریب پایایی ترکیبی پرسشنامه با نظر اساتید رشته مدیریت و صاحبنظران بخش سلامت و درمان یزد تائید؛ و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، همسانی درونی آن مورد تائید قرار گرفت. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای SPSS ۲۰ و AMOS ۱۸ استفاده شد.
یافتهها: ۳ فرضیه پژوهش از طریق آزمون مسیر و مدل معادلات ساختاری تائید شدند. یافتهها نشان داد، حمایت اجتماعی با مقدار بحرانی (۳/۱۶۳) و ضریب مسیر (۰/۸۵) بر انگیزه کارکنان اثر مثبت و معنیداری (۰/۰۰۲ = p) دارد. حمایت اجتماعی با مقدار بحرانی (۲/۹۹۶ -) و ضریب مسیر (۰/۱۷ -) بر استرس شغلی اثر منفی و معنیداری (۰/۰۴۲ = p) دارد، همچنین استرس شغلی با مقدار بحرانی (۲/۳۰۸ -) و ضریب مسیر (۰/۲۸ -) بر انگیزه کارکنان اثر منفی و معنیداری (۰/۰۰۱ = p ) میگذارد. درنهایت، استرس شغلی با آماره آزمون (۲/۱۲) در مسیر این دو متغیر نقش میانجی را ایفا میکرد.
نتیجهگیری: با گستردهتر شدن حمایت اجتماعی، سلامت روانی و انگیزه شغلی افراد افزایشیافته و درنهایت موجب کاهش عوامل مرتبط با استرس خواهد شد.
مهدی کبیری نائینی، زینب الهی، احمد کمالی زارچ،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پسماندهای بیمارستانی بهعنوان یکی از آلایندههای پرخطر، دارای اهمیت فراوانی هستند. با افزایش روزافزون حجم پسماندهای بهداشتی و افزایش آگاهی و مطالبات مردم، مدیریت پایدار پسماندهای بهداشتی اهمیت فزایندهای پیداکرده است. هدف این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل کلیدی مؤثر بر مدیریت پایدار پسماند در بخش بهداشت و درمان میباشد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، پژوهشی کمی-کیفی (آمیخته) است. ابتدا با مرور ادبیات موجود، تعداد ۱۰ عامل مؤثر بر مدیریت پایدار پسماند بهداشتی شناسایی شد. نمونهگیری در هر دو بخش کمی و کیفی، بهصورت هدفمند و از طریق مشاهدات در دسترس انجامشده است. بخش کیفی شامل مصاحبه های باز با مدیران و کارشناسان بود. سپس با جمعآوری نظرات و با استفاده از تکنیک دیمتل فازی اولویت بندی عوامل اثرگذار و اثرپذیر انجام شد.
یافته ها: در این تحقیق با بررسی ادبیات موجود و مصاحبه های انجام شده، ۱۰ عامل شناسایی شد. این عوامل با اجرای تکنیک دیمتل فازی به دو دسته کلی عوامل اثرگذار و عوامل اثرپذیر تقسیم بندی شدند، که اولویت بندی آنها به صورت: عوامل اثرگذار به ترتیب: فرهنگ سازمان مراقبتهای بهداشتی سبز و تشویق بازیافت پسماند، ترویج بهترین شیوههای مدیریت پایدار پسماند، تقویت برنامههای آموزشی مدیریت پایدار پسماند، بهبود آگاهی زیستمحیطی کارکنان مراقبتهای بهداشتی، برنامهریزی مدیریت پایدار پسماند، ایجاد نگرش مثبت نسبت به مدیریت پایدار پسماند و عوامل اثرپذیر به ترتیب: چارچوب قانونی مناسب برای حمایت از مدیریت پایدار پسماند، ایجاد زیرساختهای لازم برای مدیریت پسماند، فنآوریهای بهداشتی پسماند و سازگار با محیط زیست و خرید مبتنی بر الزامات زیستمحیطی میباشد.
نتیجه گیری: بر مبنای یافته های این پژوهش جهت کاهش مخاطرات مربوط به آلایندههای بهداشتی لازم است برنامه های آموزشی مرتبط با این موضوع در بیمارستانها طراحی شود تا از یکسو نگرش مثبت نسبت به اهمیت توجه به کنترل پسماندهای بهداشتی برای کارکنان ایجاد شود و از سوی دیگر فعالیتهای مناسب به آنها آموزش داده شود. همچنین از سوی دولت قوانین کنترلی و ممیزی های دورهای در ارتباط با این موضوع اجرا شود.