جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی

محمدرضا شیخی‌ چمان،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

سردبیر محترم مجله راهبردهای مدیریت در نظام ‌سلامت
سلامت یکی از ارزش‌ها و نیازمندی‌های پایه‌ای رشد انسان بوده که در مکاتب الهی و اسناد بین‌المللی بدان تاکید شده است و دولت‌ها موظف هستند همه امکانات خود را در راستای پاسخ‌دهی به نیازهای سلامتی آحاد مختلف جامعه بسیج کرده و مراقبت‌های سلامت با کیفیت و قابل ‌­پرداخت را در همه سطوح خدمات بهداشتی، درمانی و بازتوانی برای تک­تک افراد کشور فراهم کنند که تولیت این امر بر عهده نظام‌ سلامت قرار داده شده است (۱) و نظام‌های سلامت تلاش کرده‌اند تا با برقراری سازوکارهای مختلف، مسئولیت خود را در قبال تامین سلامت جوامع به درستی انجام دهند (۲). رشته‌های مختلف علوم سلامت نیز در همین راستا و به عنوان بازوان اجرایی، آموزشی و تحقیقاتی نظام سلامت، سعی در ایفای نقش خود دارند. در این بین و به‌منظور هدفمندترکردن اقدامات انجام شده در نظام سلامت و ارتقای هر چه بیشتر شاخص‌های سلامت کشور، توجه به حلقه‌های سیاست‌گذاری، مدیریت و اقتصاد سلامت که در کنار هم تشکیل یک چرخه را می‌دهند ضروری به‌نظر می‌رسد.
در ارتباط با حلقه اول، سیاست‌گذاری فرآیندی پیچیده و چند بعدی است و عوامل متعددی بر آن تأثیر گذار هستند. سیاست‌گذاری در نظام‌­ سلامت به عنوان هسته مرکزی و مغز متفکر نظام ‌سلامت در جهت تعیین راهبردهای کلی نظام در مسائل مختلف مرتبط با سلامت است که باید مبتنی بر شواهد و توسط متخصصان خبره انجام گیرد. به بیان بهتر و به دلیل اهمیت کالای استراتژیک سلامت، انجام این سیاست‌گذاری نباید با آزمون و خطا همراه باشد. چرخه سیاست‌گذاری شامل شناسایی مشکل، تدوین سیاست، اتخاذ سیاست، اجرای سیاست و ارزیابی سیاست است (۳). افراد سیاست‌گذار باید درک عمیقی از مشکلات و دغدغههای واقعی سلامت مردم داشته و با ارزش‌ها و چارچوب‌های فرهنگی جامعه آشنا باشند، دارای تحصیلات مرتبط و تجربیات اجرایی-آموزشی مناسبی باشند، با سایر سازمان‌ها ارتباطات سازنده و اثربخش برقرار کرده و نظام ­سلامت را از حالت انفعال خارج کنند، قادر باشند به‌دور از هرگونه تعصب، از شواهد علمی و تجارب ارائه­ شده توسط سیستم‌های سلامت پیشرو استفاده کنند، از نظرات نخبگان جوان کشور استقبال کنند، نظام را برای رویارویی با بحران‌ها و شرایط اضطراری همچون بیماری کووید-۱۹ آماده کنند، توان پذیرش تصمیمات اشتباه خود را داشته باشند و درصدد رفع آن‌ها برآیند تا در­ نهایت راهبری جامعی برای نظام داشته باشند، چشم‌انداز و برنامه استراتژیک مناسبی برای آن ترسیم کنند و عملکرد سیستم را از جهات گوناگون بهبود بخشند.
در ارتباط با حلقه دوم، پس از سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد، نوبت به اجرای کامل و هدفمند آن می‌رسد که در این وهله، نظام‌ سلامت در همه سطوح مدیریتی نیازمند مدیران بهداشتی و درمانی حاذق و توانمند دارای مهارت‌های انسانی است (۴). مدیری که با رعایت اصول اخلاقی، تشکیل تیمی سالم و انگیزه‌دهی مداوم، فعالیت‌های گروهی را با حل تعارضات منافع احتمالی در راستای رسیدن به اهداف معین هدایت ‌کند، برنامه‌ریزی گام به گام داشته باشد و اصول سازمان‌دهی را مد نظر قرار دهد، بهینه‌ترین استفاده را از منابع در دسترس ببرد، سازمان خود را بهره‌‌ور و آن ‌را با تغییرات گسترده محیط بیرونی هماهنگ کند، قدرت مذاکره، چانه­‌زنی و مهارت‌های رهبری داشته باشد تا بدین صورت قادر باشد در کنار جلب رضایت کارکنان و گیرندگان نهایی خدمات، سیاست‌های ابلاغی سلامت را به بهترین شکل ممکن اجرا و موجبات بهبود شاخص‌های سلامت کشور را فراهم کند (۵). در این حلقه نیز انتخاب مدیران بهداشتی و درمانی کشور باید مبتنی بر شایسته‌سالاری و به‌دور از سایر مسائل باشد. لازم به ذکر است که سیاست‌گذاری‌های هر چند دقیق اگر در مرحله اجرا با ضعف مواجه شوند نخواهند توانست به‌درستی اهداف از پیش تعیین شده خود را محقق نمایند که وقوع این دست از اتفاقات باعث تضییع حقوق و سلامتی افراد جامعه شده و پایمال‌شدن بیت‌المال و منابع محدود نظام‌ سلامت را در پی خواهد داشت و نهایتاً منجر به کاهش اعتماد مردم به دولت‌ و نهاد‌های دولتی می‌شود.
در ارتباط با حلقه سوم، ریشه علم اقتصاد به تقابل دو مؤلفه وجود منابع محدود و نیازهای نامحدود در جامعه باز می‌گردد، به‌گونه‌ایکه بتوان پاسخگوی این نیازهای نامحدود با به‌کارگیری بهینه منابع محدود موجود بود. علم اقتصاد سلامت نیز به به دنبال تحقق اهداف مذکور در نظام‌ سلامت است، یعنی بودجه و منابع محدود انسانی و غیرانسانی نظام‌ سلامت با چه شیوه و ترکیبی در راستای حفظ و ارتقای سلامت جامعه به‌کار گرفته شوند تا بهترین خروجی ممکن و تولید سلامت را داشته باشند. اقتصاد­دانان سلامت باید درک کامل و درستی از مفاهیم اثربخشی، کارایی و عدالت داشته باشند. با انجام مطالعات اقتصاد سلامت می‌توان به این سؤالات پاسخ داد که مقدار بهینه تخصیص منابع به هر بخش نظام چه میزان است، چه پروسیجرها و فرآیندهای درمانی مقرون به صرفه‌تر هستند، چه داروهایی تحت پوشش نظام ‌بیمه‌ای قرار بگیرند، چه تجهیزات پزشکی خریداری شوند، تعرفه خدمات مراقبت سلامت چه مقدار باشد و یا به عبارتی دیگر، در نظام‌ سلامت چه کالاهایی و چگونه تولید شوند، با چه روش‌هایی به دست مصرف‌کننده نهایی برسند و سپس اطلاعات حاصل از پژوهش‌های مختلف در اختیار سیاست‌گذار قرار گرفته تا مبنای سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد فراهم شود. در این حلقه باید توجه کرد که اتخاذ برنامه و سیاست‌هایی هر چند دقیق در حلقه سیاست‌گذاری و سپس سپردن آن در حلقه دوم به مدیران بهداشتی و درمانی شایسته بدون در نظرگرفتن مؤلفه‌های اقتصادی و تخصیص بودجه و اعتبارات عملاً امکان‌پذیر نبوده و حتی درصورت اجرا در مدت زمان کوتاهی با شکست مواجه شده و از چرخه خارج خواهند شد، بدون آنکه منفعتی برای بهبود سلامت جامعه داشته باشند.
در مجموع، هر جامعه‌ای نیازمند نظام‌ سلامت یکپارچه و متحدی است که پویا و پاسخگو بوده و به دنبال ارتقای مداوم خود باشد، توسط سیاست‌گذاران توانمند اداره شود، مشکلات اصلی سلامت مردم را در رأس فعالیت‌های کاری خود قرار دهد (حلقه اول)، مدیرانی متعهد و نیروهای اجرایی ماهر و آموزش‌دیده‌ای داشته باشد (حلقه دوم)، با تامین مالی صحیح از گیرندگان خدمات حفاظت مالی داشته باشد، هزینه‌های خود را کنترل کند، عدالت در سلامت را بسط دهد (حلقه سوم) و در نهایت حلقه‌های سیاست‌گذاری، مدیریت و اقتصاد سلامت با برقراری ارتباطات اثربخش و تولید شواهد علمی معتبر و تشکیل یک چرخه منسجم بتوانند به‌درستی نقش خود را در نظام ایفا کرده و در راستای خدمت به بازیابی، حفظ و ارتقای سلامت جامعه گام بردارند.
روح اله عسکری، محمدرضا شیخی چمان، سمانه انتظاریان اردکانی، الهام میانکوهی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی وضعیت فعلی اشتغال، اطلاعات مفیدی برای سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران نظام ‌آموزشی کشور به ‌منظور انجام برنامه‌ریزی در زمینه تعیین ظرفیت پذیرش دانشجو و شرایط استخدام و اشتغال فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف فراهم می‌کند. این مطالعه با هدف بررسی سرنوشت شغلی رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی از دیدگاه دانش‌آموختگان انجام پذیرفته است.                                             
روش پژوهش: مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر از نوع مقطعی بوده و در نیمه دوم سال ۱۳۹۷ بر روی ۱۰۸ نفر از دانش‌‌آموختگان رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام گرفت. مشارکت‌گنندگان از طریق سرشماری وارد تحقیق شدند و ابزار گردآوری داده‌ها نیز پرسشنامه استاندارد سرنوشت شغلی بود. تجزیه ‌و تحلیل‌های آماری در محیط نرم‌افزار SPSS ۱۶  با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار، درصد) و آمار تحلیلی (آزمون‌های تی‌مستقل، آنالیز واریانس و  همبستگی پیرسون) انجام شد.
یافته‌ها: میانگین نمره سرنوشت شغلی در مطالعه حاضر ۰/۶۵ ± ۳/۰۴ بود که از میان ابعاد آن، بالاترین و پایین‌ترین میانگین نمره به ترتیب مربوط به بعد‌های توانمندی‌های تخصصی و حرفه‌ای خود (۰/۶۵ ± ۳/۶۹) و ایجاد تمهیدات لازم برای اشتغال توسط دانشگاه (۰/۶۳ ± ۲/۵۹) بود. همچنین ارتباط آماری معنی‌داری میان بعد توانمندی‌های تخصصی و حرفه‌ای با متغیر وضعیت تاهل (۰/۰۴۶ = p)، ابعاد ایجاد تمهیدات لازم برای اشتغال توسط دانشگاه (۰/۰۳۱ = p)، تناسب برنامه درسی و آموزش اساتید با اشتغال (۰/۰۴۷ = p) و نقش فضای دانشگاه و پرورش مهارت‌های کارآفرینی (۰/۰۳۴ = p) با متغیر سن و در نهایت بعد تناسب برنامه درسی و آموزش اساتید با اشتغال با معدل فارغ‌التحصیلی دانش‌آموختگان (۰/۰۲۹ = p) مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌شود زمینه اشتغال دانش‌آموختگان رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی در سطوح مختلف نظام‌ سلامت فراهم شود. اهداف آموزشی، محتوای برنامه درسی و دوره‌های کارآموزی و کارورزی رشته با بازنگری مجدد، مبتنی بر نیازمندی‌های بازار کار کشور تغییر داده شوند و نهایتاً مراکز آموزشی نقش پررنگ‌تری در زمینه معرفی قابلیت‌های دانش‌آموختگان خود به بازار کار حوزه سلامت ایفا کنند.
واژه‌های کلیدی: سرنوشت شغلی، مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانش‌آموختگان  
 

پیوند باستانی، عاطفه گلریز، رامین روانگرد، زهرا کاوسی، ریتا رضایی، ویدا کشتکاران، محمدامین بهرامی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: بازنگری برنامه‌های درسی مبتنی بر نیازسنجی از ذی نفعان از جمله کارکردهای ضروری و مستمر نظام‌های آموزشی است. هدف این پژوهش، نیازسنجی آموزشی دوره کارشناسی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی از دیدگاه آموزش گیرندگان بود.
روش پژوهش: این مطالعه مقطعی در سال های ۹۹-۱۳۹۸ در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. نمونه گیری به صورت طبقهای-تصادفی از ورودی‌های سال‌های مختلف انجام شد. ۴۰ نفر از دانشجویان کارشناسی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی در پژوهش شرکت کردند. داده‌ها، با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی و پایایی پرسشنامه، در یک مطالعه پایلوت مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده‌ها با استفاده از آماره‌های توصیفی و نرم افزار SPSS ۲۱ انجام گرفت.
یافته‌ها: ۶۴/۱ درصد از مشارکت کنندگان، رشته تحصیلی خود را بدون آشنایی قبلی و یا با آشنایی کم انتخاب کرده بودند. بیش از ۶۰ درصد آن‌ها، صرفأ جهت استفاده از مزایای مدرک تحصیلی این رشته را انتخاب کرده بودند. تنها ۲۲/۵ درصد از شرکت کنندگان، دارای رضایت زیاد و خیلی زیاد از تحصیل در رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی بودند. در عین حال، ۶۵ درصد از آن‌ها قابلیت کارآفرینی دانش آموختگان این رشته را در حد متوسط و بیش از آن ارزیابی کردند. اکثریت پاسخ دهندگان، آموزش در عرصه را در برآورده کردن نیازهای شغلی مفید دانسته اما معتقد بودند که دورههای آموزش در عرصه نیازمند اصلاح است. محتوای آموزشی مورد نیاز دانشجویان کارشناسی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی شناسایی و در ۱۸ حیطه طبقه بندی گردید.  
نتیجه گیری: یافته‌های پژوهش نشان داد که برنامه درسی دوره کارشناسی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی نیازمند بازنگری و اصلاح می‌باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله راهبردهای مدیریت در نظام سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Management Strategies in Health System

Designed & Developed by : Yektaweb