دانشجوی دوره دکتری تخصصی اقتصاد سلامت، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران ، urmialord@gmail.com
چکیده: (2276 مشاهده)
سردبیر محترم مجله راهبردهای مدیریت در نظام سلامت
مقاله جناب آقای دکتر مصدقراد و جناب آقای عباسی، تحت عنوان "هوش مدیریتی مدیران بیمارستانهای شهر ساری" که زمستان 1398 در دوره 4، شماره 4 و صفحات 94-281 در این مجله به چاپ رسیده است (1) را با دقت مطالعه نمودم. این مطالعه اولین مطالعه جامع کشوری انجامشده در زمینه هوشمدیریتی مدیران میباشد که نویسندگان با طراحی ابزار محققساخته ایندکس هوشمدیریتی و انجام اعتبارسنجی آن، به سؤال اصلی تحقیق پاسخ دادند و از این جهت ارزشمند بوده و دریچه جدیدی در راستای انتخاب مدیران بهداشت و درمان شایسته، بر روی سیاستگذاران نظامسلامت کشور میگشاید.
بهدلیل چند بعدی بودن آن، صاحبنظران حوزه روانشناسی اتفاق نظری از تعریف هوش نداشته و هر کدام به طریقی آن را بیان میکنند و شاید بتوان "ظرفیت، توانایی و مهارت افراد برای درک مفاهیم پیچیده و حل مسائل با استفاده از استدلال و تفکر منطقی و یادگیری از تجربه برای سازگاری بهتر با محیط پیرامون" را یکی از جامعترین تعاریف هوش قلمداد کرد. همانگونه که در متن اصلی این مقاله اشاره شده است، عملکرد مدیر به هوش، دانش، مهارت، شخصیت، فرهنگ و منابع انسانی بستگی دارد و بر مبنای مطالعات انجامگرفته، مدیران باهوش مدیریتی بالاتر در انجام وظایف مدیریتی خود همانند برنامهریزی، تصمیمگیری و رهبری موفقتر عمل میکنند (3-2) و به همین دلیل سازمانهای بسیاری هوش مدیریتی را بهعنوان یکی از ملاکهای استخدام و ارتقای شغلی مدیران قرار میدهند. نویسندگان مقاله بهمنظور سنجش هوش مدیریتی، بر مبنای نظریه هوش چندگانه جو اوئن (4)، از 3 بعد هوش عقلی، هوش هیجانی و هوش سیاسی استفاده کردهاند (1). جو اوئن هوش عقلی را توانایی مدیریت و تحلیل اعداد و ارقام و استفاده از آنها در تصمیمگیری و حل مسئله، هوش هیجانی را توانایی شناخت، کنترل هیجانات و عواطف در راستای ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران و ترغیب آنها برای انجامکار و هوش سیاسی را مجموعه مهارت و دانش همچون کسب و ایجاد شبکه قدرت و استفاده از آن برای در دست گرفتن کنترل امور و مدیریت تغییر بیان کرده است (4).
با توجه به عواملی همچون محدود بودن بودجه نظام سلامت، سهم پایین بخش بهداشت و درمان از تولید ناخالص داخلی کشور، بدهی صندوقهای بیمهای به بیمارستانها و افزایش هزینههای نظام سلامت (به دلایلی همچون تغییر ترکیب جمعیتی و مسن شدن، گذارهای اپیدمیولوژیکی، تغییر رفتارهای سلامت، پزشکی شدن جامعه، گسترش و تنوع خدمات، افزایش تعرفههای خدمات مراقبت سلامت و استفاده از تکنولوژیهای گرانقیمت) از یک طرف و فشار روزافزون به بیمارستانها در راستای کنترل هزینهها (5)، درآمدزایی و مستقل شدن از طرفی دیگر، بهنظر میرسد که در شرایط تحریمهای اقتصادی و مشکلات وابستگی به اقتصاد نفتی، و همچنین با در نظرگرفتن اینکه در قسمت نتیجهگیری مطالعه و ارائه پیشنهادات برای تحقیقات بعدی نویسندگان مقاله به توسعه مدل هوش مدیریتی با استفاده از ابزاری توسعه یافتهتر اشاره کردهاند، بهتر است مؤلفه جدید و مجزایی بهعنوان هوش اقتصادی به مدل معرفی شده
افزوده شود که این هوش سطحی فراتر از هوش عقلی را در برگیرد.
سنجش هوش اقتصادی مدیران بهداشت و درمان کشور قبل از بهکارگیری آنان در اجزای مختلف نظامسلامت، به سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان سلامت کمک خواهد کرد تا توانایی مدیریت بودجه و منابع مالی محدود مدیران، ارزیابی شده و مشخص گردد که چه تصمیمات اقتصادی در شرایط مختلف اخذ کرده و سازمان را در چه جهتی پیش میبرند. حتی از این ابزار توسعهیافته بهمنظور ارزیابی عملکرد اقتصادی مدیران کنونی نیز میتوان استفاده کرد و برنامههای آموزشی مناسبی بر مبنای نتایج بهدست آمده تعریف نمود که با پوشش نقاط ضعف، مدیران نظامسلامت بتوانند با کسب مهارت و توانمندیهای لازم، مدیریت درآمد و هزینه مراکز خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. همچنین در سطحی فراتر میتوان برای هر مدیر یک کارنامه هوش مدیریتی صادر کرد و عملکرد مراکز بهداشتی و درمانیشان را بر مبنای این معیار مورد تحلیل قرار داد و پیشنهادات علمی مبتنی بر شواهد در راستای بهتر شدن اوضاع مراکز ارائه داد.
در مجموع میتوان گفت انتخاب مدیران مراکز مختلف از
جمله مسائلی است که بایستی با محوریت شایستهسالاری بدان توجه ویژه شود. یک مدیر برای اینکه بتواند امور محوله را به درستی پیش ببرد نیازمند توانمندیهای متفاوتی بوده که مهارتهای انسانی و اقتصادی از جمله آنها هستند، یعنی مدیرانی که در کنار استفاده درست از منابع انسانی، از منابع اقتصادی سازمان خود نیز بهترین استفاده را برده و به مفاهیمی همچون اثربخشی و کارایی منابع توجه دارند. مجموع این عوامل قبل از بهکارگیری افراد در پستهای مدیریتی بایستی در سطح کلان مورد توجه سیاستگذاران نظامسلامت کشور قرار گرفته و بهدلیل محدودیت بودجه نظام سلامت و مشکلات اقتصادی مراکز بهداشتی و درمانی، بیش از پیش نسبت به سنجش مهارتهای اقتصادی مدیران حساسیت صورت گیرد.
البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اخیراً در نظام سلامت کشور ایران اقدامات مناسبی انجامشده که از جمله آنها میتوان به تاسیس مؤسسه عالی توسعه و تربیت مدیران نظام سلامت ایران (معتمد) اشاره کرد که با هدف توانمند سازی مدیران و رؤسای بیمارستانها و به دلایلی همچون بالا بودن میزان هزینههای بیمارستانی و نیاز روزافزون به افزایش سطح پاسخگویی و افزایش کیفیت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی راه اندازی شده است (6). همچنین میتوان به استفاده روزافزون از فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط مدیریتی و اقتصادی همچون مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، سیاستگذاری سلامت و اقتصاد سلامت در پستهای مدیریتی مختلف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اشاره کرد که این افراد در دورههای آموزشی خود به خوبی با مفاهیم مدیریتی و اقتصادی آشنا شده و میتوانند با بهکارگیری درست در جایگاههای مرتبط شغلی در زمینههای مختلفی مثمرثمر واقع شوند. در پایان باید به این موضوع اشاره کرد که برخی منابع هوش اقتصادی و هوش مالی را مفاهیمی جدا از هم میدانند (7)، اما در این متن نامه به سردبیر، منظور از هوش اقتصادی همان هوش مالی میباشد.
نوع مطالعه:
نامه به سردبیر |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1399/1/17 | انتشار: 1399/3/30