مربی، مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری و مامایی، پژوهشکده جامع سلامت مادر و کودک، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایران ، shojaefar2013@gmail.com
چکیده: (12 مشاهده)
سردبیر محترم؛
در سالهایی که به عنوان مدرس، آموزش بالینی دانشجویان پرستاری را در بیمارستانهای مختلف شهر یزد بر عهده داشتهام، بارها شاهد بودهام که بیماران پیش از آن که با پرستار یا پزشک مواجه شوند، تحتتأثیر محیط فیزیکی بیمارستان قرار میگیرند. نورهای تند و مصنوعی، صندلیهای سخت سالنهای انتظار، ازدحام بصری، نبود فضای مناسب برای همراهان و حتی کیفیت صدا در راهروها، همگی در شکلدهی تجربه اولیه بیمار نقش دارند. در بسیاری از مراکز، طراحی محیط با رویکرد انسانمحور انجام نشده و این موضوع نهتنها احساس آرامش بیماران را کاهش میدهد، بلکه میتواند درک آنان از کیفیت مراقبت و همکاریشان در فرآیند درمان را نیز مختل کند. تجربه بالینی نشان میدهد که این نوع فضاها عملاً «ضدشفابخش» عمل میکنند، زیرا بهطور ناخودآگاه احساس بینظمی، بیتوجهی یا عدم امنیت را منتقل میکنند.
این مشاهدات میدانی با یافتههای علمی جدید همسو است. در دهه اخیر، «تجربه بیمار» به یکی از شاخصهای محوری ارزیابی کیفیت خدمات سلامت تبدیل شده است. تحقیقات نشان میدهند که تجربه بیمار تنها محدود به فرآیندهای بالینی نیست و محیط فیزیکی بیمارستان نقش مهمی در شکلدهی احساسات، برداشت بیمار از کیفیت مراقبت و رفتارهای پس از ترخیص دارد (1).
مطالعه برنهارت و همکاران (2021) نشان داد که نور طبیعی، طراحی فضاهای بستری و کیفیت محیط میتواند مدت بستری بیماران سکته مغزی را کاهش دهد و به طور مستقیم بر آرامش روانی آنها تأثیر بگذارد (1). این یافتهها تأکید میکنند که طراحی محیطی بیمارستان فراتر از جنبههای زیباییشناسانه، به ابزاری درمانی و غیرمستقیم تبدیل شده است.
تحقیقات نشان دادهاند که طراحی محیط فیزیکی بیمارستان شامل طراحی داخلی، کیفیت فضایی، نورپردازی و عناصر محیطی آرامشبخش نه تنها بر رفاه و رضایت بیماران تأثیر دارد، بلکه میتواند اندکی بازنمای نگرش و ارزشهای سازمان را نیز به بیماران منتقل کند. برای مثال، طراحان مؤکّد به اهمیت پارامترهایی مانند طراحی داخلی و راحتی محیط بهعنوان معیارهای درمانی هستند (2). مطالعات دیگر نیز نشان میدهند که ادراک بیمار از محیط فیزیکی ارتباط مستقیمی با رضایت او دارد (3).
پژوهشهای جدید در حوزه طراحی مبتنی بر شواهد نشان دادهاند که طراحی محیطی مناسب میتواند شاخصهای روانی و فیزیولوژیک بیماران را بهبود دهد (4). از این منظر، هر جزئی از محیط از میزان نور طبیعی گرفته تا دسترسی به فضای سبز یا محل استراحت همراهان نقشی در شکلدهی ادراک و رفتار بیمار دارد. حتی رنگ در و پنجره یا صدای محیط میتواند بهصورت ناخودآگاه احساس کنترل یا اضطراب را برانگیزد.
بازاریابی سنتی در بیمارستانها غالباً بر تبلیغات یا رضایتسنجی متمرکز است، اما بازاریابی ضمنی مراقبت سلامت از مسیر تجربه شکل میگیرد. وقتی بیمار پس از ترخیص درباره بیمارستان با دیگران صحبت میکند، نخستین چیزهایی که به ذهنش میرسد نه نام پزشک و نه خدماتی که دریافت کرده است، بلکه حس آرامش یا اضطرابی است که در آن فضا تجربه کرده است. در مطالعهی رئوف و همکاران (2024)، نشان میدهد محیط خدمات (از جمله بخش فیزیکی) به طور مستقیم و غیرمستقیم بر قصد بیماران برای توصیه و مراجعه مجدد اثر میگذارد (5). این شواهد همچنان تأکید میکنند که محیط فیزیکی میتواند همزمان بر تجربه روانی بیمار و رفتارهای وفادارانه او تأثیر بگذارد.
در نهایت، طراحی محیط بیمارستان دیگر تنها دغدغه معماران نیست و بخشی جداییناپذیر از راهبرد مدیریت کیفیت، ایمنی و بازاریابی خدمات سلامت محسوب میشود. هر مسیر، دیوار و نور، حامل پیام ضمنی برای بیمار است که ممکن است از هر شعار تبلیغاتی رسمی مؤثرتر باشد. مدیران باید با بهرهگیری از متخصصان طراحی مبتنی بر تجربه بیمار، مسیرها، فضاهای انتظار، ایستگاههای پرستاری و نورپردازی را بازنگری کنند تا «مسیر شفابخشی» از ورود تا خروج بیمار حفظ شود. ادغام طراحی مبتنی بر تجربه بیمار در سیاستهای مدیریتی میتواند کیفیت مراقبت و رضایت بیماران را ارتقا دهد و بیمارستان را به فضایی انسانی، شفابخش و بهیادماندنی تبدیل کند، در حالی که اعتبار، کارایی و اثر بخشی سازمان نیز تقویت میشود.
نوع مطالعه:
نامه به سردبیر |
موضوع مقاله:
مدیریت سلامت دریافت: 1404/8/24